هزار بار

تنهای تنها .ساکت ساکت . غمگین غمگین

شاید این جمعه بیاید....شاید

هزار بار این راه را رفته ام آمده ام  اما ندانستم

برای چه بود و برای که بود

هزار بار نگاه گردم اما ندانستم به چه نگاه می کنم برای دیدن چی نگاه می کنم

رفتمو رفتم به آخرش رسیدم اما هیچی نیافتم .آمدنم بهر چه بود

خسته بودم خسته تر شدم کسی نبود

پس برای چه هستیم برای که می رویم

در آن فراسوی نوری دیده می شود زیبا و قشنگ

اما جز سرابی بیش نبود

خوش بحال کسانی که ندانستند و نمی دانند

خوش بحال کسانی که ندیدند و نمی بینند

اینجا که هستم همه مرده اند

اما مرده متحرک اما گرگ اما سوزان اماخسته

می شود گفت دیدار مرگ

اما مرگی هم نبود

مثل طوفانی همه را برد

مثل سرابی نبود

خسته ام.....

 

 

 

 

نومیدی هنگامی كه به مطلق می رسد

یقینی زلال و آرام بخش می شود.

 چه قدرت و غنائی اس...ت در ناگهان هیچ نداشتن!

 اضطرابها همه زاده ی انتظارها است.

 در این كویر فریب سرابی هم نیست.

 جاده ها همه خلوت،راه ها همه برچیده و

دلها همه سرد نگاها همه نگران

آخرش هم ندانستیم چه هستیم که هستی

کجائیم

 

چشمانم مانده براه

همیشه

انتظار بیهوده

بیهوده


 



نظرات شما عزیزان:

nameless
ساعت20:13---13 خرداد 1390
شیر افریقایی هر شب که می خوابد می داند که فردا باید از کند ترین غزال افریقایی کمیتند تر بدود تا از گرسنگی نمیرد.
وغزال آفریقایی هر شب که می خوابد میداند که فردا باید از تند ترین شیر آفریقایی کمی تند تر بدود تا کشته نشود .
مهم نیست که تو شیر هستی یا غزال مهم این است که فردا را از امروز تند تر بدوی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 13 خرداد 1390برچسب:,ساعت19:18توسط محمد | |